مغازه پیشگویی شاهین
امروز دقیقاً جایی هستیم که میخواستیم باشیم.
سر خودمان کلاه نگذاریم. اگر میخواستیم به چیزی برسیم، برایش یک کاری میکردیم و بالاخره به آن میرسیدیم (و یا حداقل به آن نزدیک میشدیم)
و اگر نرسیدهایم، احتمالاً خیلی برایمان مهم نبوده و یا حالش را نداشتهایم که کاری برای رسیدن به آن انجام دهیم!
اگر میخواهید بدانید در آینده کجا خواهید بود، پیشنهاد میکنم پیشگویی من را بشنوید:
مغازه موفقیت فروشی شاهین
هر راه حلی، مشکلات خودش را دارد.
هر موفقیتی، هزینههای خودش را دارد.
اگر میخواهیم به جایی برسیم، باید بدانیم مسیر رسیدن به آنجا، چه دشواریهایی دارد و آیا حاضریم هزینهها و سختیهای رسیدن به مقصد را تحمل کنیم یا نه؟
اگر حاضر نیستیم هزینهها را بدهیم، بهتر است وقتمان را با رویابافی هدر ندهیم.
بهتر است مقصد و هدفی را انتخاب کنیم که حاضریم هزینههایش را هم بپردازیم.
بعد از من
از مهرماه ۱۴۰۱ ، وبلاگ ساده من فیلتر شده. پیگیری کردم. پاس دادند به جای دیگری که پاسخگو نیست.
زیاد پیگیری نکردم. راستش برایم خیلی هم مهم نبود. گاهی میآید و گاهی نه.
اما یک چیزی برایم مهم شد:
تمام زندگی امروز ما در اینترنت میگذرد. ماییم و رد پایمان در فضای مجازی. و من چند ماه است که در این فضا نیستم!
و چیزی که مرا تکان داد این بود که هیچکس نفهمید که من چند ماهه نیستم!
دوستان، آشنایان، خانواده محترم اینترنتی!
اینجانب مدتی است که رد پایی از خودم در فضای مجازی به جا نگذاشتهام. سایت که هیچ، اینستاگرام هم مدتهاست که به روز نشده.
در این مدت، فقط یک نفر از دوستانم تماس گرفت و سراغ جای خالی مرا در اینستاگرام گرفت.
دوستان، آشنایان، خانواده محترم اینترنتی!
گویا چند ماه است که من در فضای مجازی مردهام و هیچکس، تأکید میکنم هیچکس، سراغ مرا نگرفت!
و روزی خواهد آمد که نه از فضای مجازی، که از دنیای واقعی هم خواهم رفت.
راستش دلنگران چند روز بعد از سفر نهاییام شدهام که نکند آنوقت هم کسی سراغ مرا نگیرد.
اما چطور باید کسی یاد من بیافتد تا جای خالیام را حس کند؟
به نظرم وقتی که نشان و ردپایی از خودم برای باقیماندهها به جا گذاشته باشم.
و من، امروز، نه از پس ماندگاری، که از پس موثر بودن در بازی هستی:
نگرانم که نکند بیهوده آمده و رفته باشم.
راستی هدف من چه بود؟
رد پای من هدفم را نشان میدهد؟
چطور رد پای بهتر و درستتری از خودم به جا بگذارم؟
ترس، شجاعت، بانجی جامپینگ
با کوچینگ به این رسیدم که مانع اصلیم، ترس است.
ریشه ترس؟ نمیدانم!
شاید هزاران چیزی که در این سالها مرا ساختهاند.
و راه مقابله؟ پریدن در دل ترسها.
شاید برای شما مهم نباشد؛
ولی برای منی که تا ساعت نه شب روز هفدهم تیر هزاروچهارصدویک، خودم را ترسو میخواندم، پریدن از ارتفاع یک پیروزی بود!
از این تاریخ، میتوانم روی خودم لیبل شجاع را بچسبانم!
شجاعت یعنی بترس، بلرز، ولی یک قدم دیگر بردار.
بارها گفته بودم ولی آگاهی، فقط نصف ماجراست.
حالا انجامش دادم.
خوشحالم. و اینها را نوشتم تا یادم بماند که خیلی از ترسهای ما، بیپایه و اساساند.
فکر نکن .. فقط انجامش بده.
۵ – ۴ – ۳ – ۲ – ۱ – بپر توی دل ترسهات.
در باب قبول کردن خودم!
دو سال پیش، کمی بعد از روز تولدم، مطلبی نوشتم با عنوان حسابرسی و سال مالی آدمها.
و اشاره کردم که در سال گذشته تا حدی از خودم راضی بودهام.
همانجا هم اشاره کردم که روز تولدم، برای من خوشایند نبوده و حس خوبی به آن نداشتهام.
امسال، در روز تولدم در یک گردهمایی بودیم و برگزار کننده که روز تولدم را میدانست، اعلام کرد و خلاصه روز تولدم لو رفت! و جالب اینکه حس بدی هم نداشتم.
بیشتر بخوانیدکوتاه آمدن یا جنگیدن؟ مسأله این است!
موقعیتهای زیادی در زندگی پیش میآید که نمیدانی باید کدام را انتخاب کنی: کوتاه آمدن و یا جنگیدن و اعتراض کردن را.
من اما، ۳ بار در روز گذشته، کوتاه آمدن را انتخاب کردم. و امروز، نتیجه این کوتاه آمدن هایم را نوشتهام:
بیشتر بخوانیدچهلنما ، آموزشی دوستداشتنی
ما یه چیزی توی سبد محصولاتمون داریم به اسم « چهلنما » و توی این برنامهها، کارمون تحلیل مدیریتی فیلم است.
من و ندا اصلاً فیلمباز نیستیم! بنابراین وقتی میگم تحلیل مدیریتی فیلم ، منظورم واقعاً همینه و هیچی در مورد بازیگرها و کارگردان و … نمیدونیم که بخواهیم بگیم!!
بیشتر بخوانیدانواع نیاز های بشری در یک جدول
در مطلب دیگری، در مورد ارتباط نیاز و انگیزه نوشته بودم. الان می خواهم در مورد انواع نیاز چیزهایی بگویم:
آدمها نیازهای متفاوتی دارن. اندیمشندهای مختلفی هم مثل مازلو و گلسر و … به بررسی و طبقه بندی اونها پرداختن.
نیازهایی مثل:
بیشتر بخوانیدکسب و کار بدون سرمایه + فیلم
خیلی ها از من میپرسن مگه میشه بدون سرمایه هم کاری راه انداخت. و من همیشه میگم چرا نمیشه ؟
راستش من یکی از منتقدان شدید کسانی هستم که دنبال گرفتن وام ( سرمایه و یا به قول امروزیها و استارتاپیها : فاند ) هستن تا کارشون رو راه بندازن.
مگه این همه آدم موفق و ثروتمند که میشناسیم، از جایی فاند (سرمایه) گرفتن تا کارشون رو راه بندازن ؟ نه والا !
بیشتر بخوانید